loading...
چت روم اریایی ها
راهنمایی

راهنمايي : در صورت باز نشدن فيلد ورودي چت روم و يا مشاهده پيغام خطا، سيستم شما فاقد برنامه جاواست، براي ورود به چت روم نياز به برنامه جاوا مي باشد

روش اول : در صورتي كه از ويندوزxp و مرورگر اينترنت اكسپلورر استفاده مي كنيد اين جاوا را دانلود كنيد

(دانلود جاوا كم حجم)

روش دوم : در اين روش شما مي توانيد از هر مرورگر و هر سيستم عاملي استفاده كنيد اما بايد از جاواي روبرو براي ورود به چت روم استفاده نماييد

(دانلود جاوا)


ورودی مدیران


<P> </P>
<P>ورودی مدیران:
<P><!-- *** START Chat APPLET CODE *** -->
<SCRIPT language=javascript type=text/javascript>
var ChatWidth = 190;
var ChatHeight = 120;
var ChatTextColor = "1414FF";
var ChatBackground = "545454";
var ChatLanguage = "en";
//var ChatMenu = {
//};
var ChatType = 2;
</SCRIPT>

<SCRIPT language=javascript type=text/javascript src="http://174.36.118.227/DigiChat/jsf/chat1016.js"></SCRIPT>
<!-- *** END Chat APPLET CODE *** --></P>

آخرین ارسال های انجمن
armin بازدید : 60 شنبه 18 آذر 1391 نظرات (0)

یه روز با دوستام رفته بودیم تو یه پاساژ خیلی شیک بعد یکی از بچه ها میخواست شال بخره رفتیم تو یه مغازه شالای خوشگلی داشت دوستم داشت شال انتخاب میکرد من رفتم تو بهر یه شال مجلسی خوشگل خیلی ناز بود بعد به فروشنده گفتم ببخشید آقا این دامن چنده یارو گفت ما اینجا دامن نداریم گفتم چرا این گفت خانم این شال مجلسیه اینو که گفت دوستام و خود فروشنده عین بمب ترکیدن اینقدر کم آورم که نگو ولی خودم بیشتر از همه میخندیدم

اول دبیرستان که بودم یه معلم فیزیک خیلی خیلی بداخلاق و جدی بود اسم و فامیلشم عجیب و غریب بود. هیچ کس حق نداشت به هیچ وجه صداش تو کلاس دربیاد حالا هر صدایی.
آقا مهم از استرس زیادی که این معلم بهمون وارد کرد اون روز تو کلاس یکدفعه سکسکه گرفتم ناجور. عصبانی شد گفت کی بود؟؟منم با تمام ترس و لرز گفتم ببخشید خانم عمدی نبوداتفاقی بود همه کلاس زدن زیره خندهتا آخر سالم بهم میگفتن اتفاقی بود

  
 

دوم ابتدایی که بودم معلم اجازه نداد برم دستشویی و با همون حالت صدام کرد پای تخته که ریاضی حل کنم.رفتم ولی چشمتون روز بد نبینه یکدفعه کنترلم از دست دادم و جلو چشم همه خودم خیس کردم بعدش از مدرسه گذاشتم رفتم دم در خونه که رسیدم پسرعموم از سربازی اومده بودم بغلم کرد اونم خیس شد ولی نفهمید.
من تااخرسال نتونستم تو چشم معلمم نگاه کنم.پنجم ابتدایی دوباره اون معلم دیدم صدام کرد با ۱لحنی گفت خوبیییی؟؟ بازم نتونستم تو صورتش نگاه کنم یاد اون روزم افتادم

  
 

ترم دو فوق لیسانس بودم که تو کلاس با یکی از بچه ها نشسته بودیم غیبت ۱ازاستادارو میکردیم که خیلیم آدم جدی و خشکی بوددر کلاسم بسته بودیم نامرد بدون زدن در اومد تو دقیقا جای خیلی بدش.ما که آب دهنمون از ترس خشک شده بود برگشت دربست گفت من میرم ادامه بدین بر میگردم

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 2
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 16
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 8
  • بازدید ماه : 9
  • بازدید سال : 119
  • بازدید کلی : 5,845